درباره کتاب عدالت شهری فایناشتاین

ارسال شده در توسط معینی
عابرشهر | AberShahr > شهر > درباره کتاب عدالت شهری فایناشتاین

معرفی کتاب عدالت شهری سوزان اس. فایناشتاین(۲۰۱۰)

The Just City

ترجمه: محمد حسین شریف زادگان و راضیه موسوی خورشیدی (۱۳۹۹)، انتشارات آگاه

این کتاب توسط پروفسور سوزان اس. فینشتاین استاد دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۰ در شش فصل و ۳۴۳  صفحه نوشته شده است و توسط دکتر محمد حسین شریف زادگان و خانم راضیه موسوی خورشیدی در سال ۱۳۹۹ ترجمه و انتشارات آگاه آنرا منتشر نموده است. با توجه به اشراف مترجمان بر روی موضوع کتاب، یک پیشگفتار نسبتا مفصل از طرف آنها در باب نظریه های موجود عدالت همراه با خلاصه ای از محتوای کتاب در قالب دیباچه برای خوانندگان ارائه شده است که به فهم موضوع کمک می کند.

فینشتاین از تعریف رالز (۱۹۷۱) در مورد تحلیل عدالت شهری در این کتاب وام گرفته که «عدالت را پایه ای ترین ارزش انسانی و یکی از عالی ترین مفاهیم زندگی بشری و در عین حال نخستین فضیلت نهادهای اجتماعی می داند». همچنین تعریف وی از شهر عادلانه شهری به شهری اطلاق می شود که از لحاظ اجتماعی در برگیرنده باشد و جایی است که نه تنها با تفاوتها روادارنده برخورد می شود، بلکه با به رسمیت شناختن و احترام با انها رفتار می شود.(ص۵۶).

چند دیدگاه در مورد عدالت در دیباجه این کتاب برای فهم بیشتر خواننده  به اختصار آورده شده است. عدالت از دیدگاه فلسفی، عدالت از دیدگاه سیاست اجتماعی و عدالت از دیدگاه رفاه اجتماعی. عدالت بر اساس دیدگاه های یادشده، منجر به رویکرد عدالت از منظر فایده گرایی، رویکرد به عدالت از منظر عقل گرایی کانت، رویکرد به عدالت از منظر مارکسی، رویکرد به عدالت از منظر انصاف و رویکرد به عدالت از منظر فضیلت گرایی شده است.  همچنین در مقدمه کتاب رابطه بین فلسفه عدالت، سیاست اجتماعی و رفاه اجتماعی در نموداری توسط مترجمان نیز تعریف و نشان داده شده است.

فینشتاین دلیل اصلی نگارش این کتاب را ارائه نقدی بر دیدگاه های تنگ نظرانه رژیم های شهری و تمرکز برهدف « رشد اقتصادی صرف» از طریث توسعه های مبتنی بر مراکز تجاری عمده و خرد، توسعه های نامتوازن شهری و …. بیان می کند که آثار چنین راهبردهای توسعه، به ندرت بر مساوات اجتماعی استوار است، لذا به اعتقاد وی بی توجهی به کیفیت زندگی و دیگر ارزش های اجتماعی به خصوص بعد از جنگ جهانی، توسعه شهرها را با تضاهای و تناقص مکرر روبرو کرده است. او به تناقص ها و تضادهایی همچون توسعه مرکز شهر در برابر پیرامون، تخریب در برابر حفاظت، ساخت بزرگراه در برابر توسعه حمل و نقل عمومی، توسعه خودرو محوری در برابر پیاده مداری، کلان پروژه های شهری در برابر توسعه محلات و احساس تعلق ساکنان و ثبات اجتماعات محلی در برابر تغییر جابه جایی جمعیت و… اشاره دارد که از جمله موضوعاتی است که به عقیده فینشتاین بدون رویکرد مشخص عدالت محور به شهر، بدون پاسخ و در نتیجه به نفع منفعت عمومی قابل اجرا نیست. او همچنین چند سوال کلیدی را مطرح می کند که اصولا کیفیت در نظام ارزشی یک شهر «عدالت محور» و نه لزوما «شهر خوب» در عمل بر چه اساسی است و چگونه می تواند محقق شود؟ آیا مشارکت نیروهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و برنامه ریزی و میان کنش بین آنها برای دست یابی به این کیفیت در شهر مهم است؟ چه راهبردهایی در سطح مدیریت شهری به بهبود عدالت اجتماعی در شهر می انجامد؟

این کتاب علاوه بر مروری بر دیدگاه و نظریه های فلسفی عدالت اجتماعی، توانسته از طریق ارتباط مباحث نظری با ارایه مصادیق واقعی در شهرها، از طریق مطالعه دو  شهر اروپایی و یک شهر امریکایی و مقایسه انها باهم، مفهوم شهر عادلانه و چگونگی اجرای عدالت شهری را تبیین و شرایط و محدویت های دست یابی به عدالت در شهرها را برای خواننده تجزیه و و تحلیل کند.

  • سه معیار «مساوات»، «دموکراسی» و «تنوع» اصول برنامه ریزی برند «شهرعادلانه» فینشتاین است که بر اساس رهیافت های زمینه مند و خاص شهرهای کشورهای مرفه غربی در جهت «بهبود عدالت شهری» استوار است. او این سه معیار را اجزای برسازنده ی عدالت شهری یا شهرعادلانه بر می شمارد و تحلیل خود را در این کتاب به این سه معیار محدود می کند و میزان سازگاری یا تنش این معیارها را با یکدیگر را در پژوهشی که در سه شهر لندن، نیویورک و آمستردام  انجام داده است، مورد بررسی و کنکاش قرار می دهد و در تحلیل های پایانی کتاب، الویت و نقش به مراتب پررنگ تری را برای معیار مساوات در قیاس با دو معیار دیگر تنوع و دموکراسی، در تحقق شهر عادلانه و عدالت شهری قائل می شود.

به اعتقاد وی، حکومت های غربی اغلب براساس سیاست های نابرابر شهری،  تنها در شهرها به خلق جو کسب و کار خوب، رقابت پذیر و بهینه سازی شرایط انباشت سرمایه، بدون توجه به پیامدهای آن براشتغال و رفاه اجتماعی اهتمام می ورزند. او به طور اخذ به دو حوزه کلیدی سیاست گذاری عمومی محلی از زمان جنگ دوم جهانی اشاره می کند که در آنها ارزش های تنوع، مساوات و دموکراسی با یکدیگر در تنش هستند.

فینشتاین عامل دموکراسی در شهرها  را وابسته به میزان مشارکت می داند، اما با این وجود معتقد است، برنامه ریزی شهرها حتی در آمریکا تاحد زیادی در ساختمانهای اداری متمرکز بوده و بدون حضور مردم صورت می پذیرد (ص۱۲۱). در نتیجه او عامل دموکراسی  به نوعی وابسته به چگونگی حق انتخاب مردم از نظر اینکه بتوانند محیط زندگی خود را تحت کنترل داشته باشند، معرفی می کند که این از جهتی می تواند با اصل مساوات نیز در تضاد باشد. بنابراین ارتباط بین دموکراسی و عدالت به اعتقاد وی، بر اساس میزان مشارکت شهروندان و از طریق دموکراسی در شهرها روی می دهد. البته از این نظر که در جامعه مرفه دموکراتیک غربی، مردم می توانند خود فضای زندگی در شهرها را از تهی دستان جدا کنند، این مسئله از نظر وی در مجموع موجب محدودیت تنوع و سپس عدالت می شود.

فینشتاین واژه مساوات (Equity) را به معنای نفی هرگونه تبعیض به جای برابری (Equality) و حقوق اجتماعی مساوی و برابر به عنوان  استانداردی برای ارزیابی تصمیمات در حوزه عمومی در شهر به کار می برد و معتقد است، تصمیم سازی بر مبنای معیار «مساوات» در شهر بدون این ادعا که به برابری نیز منجر شود، می تواند جایگاه گروه های کم برخوردار و فرودست شهری را به لحاظ تاثیر این تصمیمات، بهبود بخشد. بر این اساس او با انتقاد از جوامع مرفه که بر اساس جدایی فضاهای زندگی مرفهین از فرودستان بدلیل حق انتخاب مردم بنا شده است، برنقش محوری عامل «مساوات» در شهر اصرار می ورزد.[۱]




او در تحلیل سه شهر لندن، نیویورک و آمستردام در مقایسه مصداق های فضایی آنها بر اساس سه معیار مساوات، تنوع و دموکراسی در فصل چهارم کتاب، شهر لندن را به واسطه گسترده بودن نقش بخش عمومی از لحاظ اینکه چه از نظر درآمد و چه از نظر مسکن و خدمات قابل دسترس طبقات پایین و متوسط جامعه شهری آن عادلانه تر از شهر نیویورک می داند و به دلیل تمرکز لندن بر در اختیار نهادن مشوق های زیاد در حوزه خدمات مالی ، تجاری و فرهنگی، این سیاست را را به دور از مساوات می پندارد. همچنانکه در مورد آمستردام نیز اعتقاد دارد که اگرچه در سالهای اخیر تعهد به سیاست های باز توزیعی در این شهر کاهش یافته است، اما در مقام مقایسه با دو شهر نیویورک و لندن از نظر مساوات، آمستردام از جایگاه بهتری برخوردار می باشد. چرا که به اعتقاد وی، شهر آمستردام تسهیلات عمومی و خدمات اجتماعی گسترده قابل توجهی را به شهروندانش عرضه می کند، شهری عادلانه می نامد. در مجموع او در دفاع از سیاست های شهری آمستردام معتقد است که مشارکت مردم در این شهر همواره مورد تشویق قرار می گیرد و برای تقویت آن از مراجع تصمیم سازی به میزان کافی، تمرکزدایی می شود و همچنین آمستردام دارای تنوع جمعیتی در بسیاری از محله ها و فضاهای عمومی است. بدین جهت او این شهر را به واسطه اینکه دارای پتانسیل عادلانه در بطن یک اقتصاد سیاسی سرمایه داری است، آرمانشهری واقع بینانه می داند که می تواند الهام بخش دیگر شهرها باشد.  فینشتاین در فصل پنجم کتاب همچنین نتیجه می گیرد که شهر آمستردام از نظر رعایت سه معیار دموکراسی، تنوع و مساوات در میان شهرها موردی مثال زدنی است. چرا که سیاست گذاری این شهر میزانی از حداقل رفاه را برای همه اقشار و طبقات مردم ساکن شهر فراهم کرده است و با وجود آنکه از دو شهر لندن و نیویورک سرمایه و دارایی بیشتری ندارد، اما طبقه مرفه گسترده ای دارد. او در فصل پایانی با رویکرد عملگرایانه نتیجه گیری می کند که هنوز می توان به تحقق یک شهر عادلانه حتی در ساختار کنونی نیروهای جهانی و سیاست های ملی بازهم امیدوار بود.

رویکرد شهر عدالت محور وی با توجه به تجارب جهانی و فراز و فرودهای فرایند تحقق آن بر این نکته تاکید دارد که عدالت باید بر همه تصمیمات عمومی در شهر تاثیرگذار باشد. او ضمن اشاره به سه معیار یادشده در جهت پایه های نظری و معیارهای تحقق شهر عادلانه یا ایجاد عدالت اجتماعی درشهر، چند اقدام موثر زیر را در جهت پیشبرد این معیارها به عنوان عامل مهم و کلیدی پیشنهاد می کند. الویت برنامه های توسعه اقتصادی در شهرها باید در جهت منافع شهروندان، در صورت امکان، کسب و کارهای کوچک مقیاس شهری باشد و تمامی توسعه های تجاری جدید باید فضایی برای استفاده های عمومی فراهم کنند؛ راهکارهای او در رابطه با پیشیرد سه معیار مساوات، تنوع و دموکراسی که در فصل پایانی کتاب امده به به اختصار به شرح ذیل است.

ا- در زمینه پیشبرد مساوات:

  • با توجه به وابستگی قشر زیادی از شهروندان به حمل و نقل عمومی در شهر، هزینه های حمل و نقل همگانی درون شهری باید در حد استطاعت عمومی استفاده کنندگان و بسیار پایین نگه داشته شود؛
  • ساخت وساز شهری جدید مسکونی با هدف تامین خانه ی شایسته و محیط زندگی مناسب برای تمامی شهروندان ساکن در شهر در الویت قرار گیرد؛
  • واحدهایی برای خانوارهایی با درآمد پایین تر از متوسط درامدها در همان مکان یا در جای دیگر با قابلیت استطاعت ساخته شود؛
  • ابر پروژه های شهری باید دقیقا مورد بررسی دقیق قرار گیرند تا منافع بی کم و کاست افراد کم درآمد و فرودست شهری را در قالب امکانات شغلی، تسهیلات عمومی و دستمزد کافی برای امرار معاش تامین کند؛
  • خانوارها یا کسب و کارها نباید برای انجام پروژه های شهری با هدف توسعه اقتصادی یا برقراری اجتماع محلی نباید به طور اجباری جا به جا شوند؛
  • برنامه ریزان باید در موقعیت های مشورتی، نقش فعالی در اعمال فشار برای تحقق راه حل های مساوات گرایانه و در جهت منفعت عمومی و جلوگیری از راه حل هایی که بیش از اندازه به نفع قشر ثروتمند است، داشته باشند.

۲- در زمینه پیشبرد تنوع:

  • خانوارها نباید ملزم به جا به جایی شوند و همچنین نباید محلات تازه ای که موجب تقویت جداگزینی شود، ساخته شوند؛
  • پهنه بندی نباید برای اهداف تبعیض آمیز استفاده شود، بلکه اجرای آن باید در برگیرنده همه اقشار مردم در شهر بوده و آنها را تقویت کند؛
  • مرزهای نواحی شهر باید نفوذپذیر باشند؛
  • فضای عمومی گسترده باید تاحد ممکن دارای قابلیت دسترس پذیری برای همگان و متنوع باشند. در جاهایی که فضاهای عمومی توسط نهادهای خصوصی تامین می شود، سخنرانی و گفتارهای سیاسی نباید در انها منع شود؛
  • کاربری زمین باید مختلط و برای احاد جمعیت مطلوب باشد؛
  • مراجع عمومی باید در دست یابی به فرصت های شغلی، اموزش و مسکن به خصوص به گروه هایی که از تبعیض رنج می برند، کمک کنند.

۳- در زمینه پیشبرد دموکراسی:

  • گروه هایی که نمی توانند به طور مستقیم در فرایند تصمیم سازی مشارکت کنند، باید از سوی حامیان و مدافعان خود نمایندگی شوند؛
  • برنامه های توسعه شهری باید در مشورت با جمعیت هدف تعیین شوند؛
  • در جاییکه یارانه ی عمومی موجب پیشبرد پروژه های بزرگ می شود، مردم باید از سودهای حاصل سهم ببرند؛
  • در برنامه ریزی برای عرصه هایی که هنوز مسکونی نشده یا به طور کامل اشغال نشده است، باید مشورت هایی گسترده ای با حضور نمایندگان گروه هایی که درحال حاضر خارج از این عرصه های هدف زندگی می کنند، صورت گیرد.

جمع بندی: گرچه به ادعای فینشتاین،  او در انتشار این کتاب درصدد تدوین یک نظریه «جهان شمول و عام نگرانه» برای همه شهرهای جهان نیست و موضوع پژوهش کتاب را بیشتر مرتبط با شهرهای مرفه غربی و شهرهای کشورهای توسعه یافته می داند و و معتقد است که «عدالت باید در هر جایی اجرا شود»،  و براین نکته پافشاری می کند که رهیافت های این پژوهش در مورد تحقق عدالت را در مکان های نسبتا مرفه شهری مصداق دارد و نمی توان به آسانی راهبرهای آن را برای شهرهای فقیر باز تولید کرد(ص ۵۳). با این حال به اعتقاد من درسهای زیادی می توان از تجارب بدست آمده وی آموخت و در ایران به کار برد. برای مثال هیچ کدام از اقدامات شهرداران منتخب کلانشهرهای ما در مقام بالاترین تصمیم گیر در حوزه مدیریت شهری در چند دهه اخیر در انجام کلان پروژه های انجام گرفته براساس ارزیابی از نسبت هزینه/ فایده کلی برای شهروندان یا کسانی که کمترین ثروت را درشهر دارند یا در نواحی کم برخوردار شهری زندگی می کنند یا کسانی که به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر انجام پروژه ها قرار می گیرند، نبوده است و شورا و شهرداران در چند دهه اخیر، اصل را تنها بر کارامدی و کارایی تصمیم خود یا بر فرایندهای بازار از طریق تخصیص منابع موجود و ایجاد انگیزه هایی برای تقویت و رشد اقتصاد شهر در نظر می گیرند که در نتیجه بنظر می رسد که رعایت عدالت به عنوان هنجار حاکم بر سیاست گذاری شهری، کم ارزش یا نادیده تلقی می شد. هرچند معیار عدالت به اعتقاد فینشتاین لزوما کارایی و کارآمدی را به عنوان روش های ارزیابی و انتخاب از بین گزینه ها ی متعدد نیز نفی نمی کند، اما باید از سیاست گزاران پرسید، کارایی و کارآمدی به چه منظوری و چه بهایی و به نفع چه گروهی مورد ارزیابی قرار می گیرد؟

این کتاب از آنجاییکه مروری بر تجارب و برنامه های سه شهر مهم اروپا و آمریکا ( لندن، نیویورک و آمستردام) و فرآیندهای مرتبط با شاخص های عدالت اجتماعی  و فضایی آنها است، می تواند در مجموع به افزایش دانش تخصصی خوانندگان شهرسازی، اقتصاد شهری، معماری… کمک شایانی نماید و همچنین می تواند، فراخوانی برای سیاست مداران، سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران شهری باشد تا نه تنها برای شناخت بیشتر ارمانها و ایجاد شهرهای عادلانه تر کمک کند، بلکه در جهت دست یابی به نظریه ای از عدالت که متناسب با بستر نهادهای بومی و فرهنگی شهرهای ایرانی باشد، نیز یاری رساند. لذا  مطالعه این کتاب را همه دست اندرکاران مدیریت شهری به خصوص به دانشجویان و مدیران جوان توصیه می کنم.

[۱] – تصاویر بالا از کتاب عدالت شهری فینشتاین نیستند.

معینی
smmoeini@gmail.com
سلام، به عابر-شهر خوش آمدید. اینجا وبگاه شخصی سید محمد مهدی معینی فارغ التحصیل دکترای شهرسازی با گرایش برنامه ریزی شهری از دانشگاه نیوکاسل-انگلستان است. تحصیل و زندگی در شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی همراه با بیش از 20سال سابقه کار اجرایی و پژوهشی در مدیریت شهر تهران تجربه ای بس گرانقدر است که امیدوارم بتوانم از این طریق حاصل آنرا به دیگران انتقال دهم.