تجدید حیات شهری

ارسال شده در توسط معینی
عابرشهر | AberShahr > شهر > تجدید حیات شهری

کتاب «شهر نابرابر» (جابه جایی و ایجاد نابرابری در شهرهای جهانی)

Short John Rennie( 2018), Urban resurgence, displacement and the making of inequality in global cities, Routledge, Oxford

نوشته جان رنه شورت با ترجمه حمیدرضا تلخابی  و فریدون گازرانی در ده فصل و  ۳۱۷ صفحه توسط انتشارات آگاه

از جان رنه شورت، جغرافیدان شهری و استاد دانشکده سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه مریلند در ایالت بالتیمور آمریکا در ایران کتابهای دیگری مثل نظم شهری: درآمدی بر شهرها، فرهنگ و قدرت(۱۳۸۲) ، جهانی‌ شدن و شهر، نظریه های شهری – ارزیابی انتقادی (۱۳۹۰) و شهرهای جهانی (۱۳۹۲) نیز ترجمه و انتشار یافته است بدین جهت جامعه علمی ما با این نویسنده و پژوهش های او از دیرباز آشنا است.

بیشتر پژوهش های رنه شورت در زمینه شهر و تحولات شهرهای جهان و تمرکزش بر تغییرات آنها و محله های درون شهری است. به اعتقاد وی، شهر زمینه پیچیده ای برای پژوهش است و او به خاطر دغدغه ی و دل بستگی اش به مسایل شهری و تجربه‌های میدانی ارزشمندش در بسیاری از کشورهای جهان، با مهارت خاصی موضوعات مربوط به شهرها را مورد کنکاش قرار می دهد. همانند کتاب نظریه شهری- ارزیابی انتقادی که چند سال پیش در ایران توسط دانشگاه تهران انتشار یافت با جامع نگری زیاد مبادرت به بررسی نظریه های جدید و پایه ای در خصوص شهر کرده و به خوبی دیدگاههای متفاوتی درباره انقلاب شهری در سراسر جهان را بیان می کند و ارتباط شهر را با مدرنیته، سرمایه داری، پست مدرن و بسیاری از نظریه ها و مکاتب را برقرار می کند.  بدین جهت ارزیابی گسترده دیدگاه های نظری او بسیار مهم و فهم جدیدی از شهر را به خواننده منتقل می کند. کتاب قبلی او حاوی پرسش های زیادی از قبیل  چگونه شهر را بفهمیم؟ چه الگوهایی در گذشته در فهم شهر به کار رفته است؟ امروزه چه الگوهایی در فهم شهر متداول است؟ می باشد که به انها به خوبی در آن کتاب پاسخ داده است. اما کتاب شهر نابرابر که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است  تمرکز دوباره اش نیز به نقش شهرها در عصر شهرگرایی معاصر و گسترده از جمله موضوع جابه جایی ها در شهر، نقش و قدرت سرمایه و چالش نابرابری در شهرها، بازارزش گذاری فضا و زمان، بازاریابی، زیست بوم شهری نو و انگاره های آینده شهری است.

اهمیت این کتاب از این‌ جهت است که بعد فضایی به نابرابری می‌دهد و آن را در عرصه‌های شهری و منطقه‌ای می‌کاود و از طریق آن روایت سرگذشت تغییرات شهری در زمینه ی شهرگرایی معاصر، تجربه های شهری را به خوانندگان خود منتقل می کند. برای مثال مولف به بررسی نقش سرمایه ی نقدی، تجدید حیات جمعیت، ساخت ابر پروژه های انحصاری، میزبانی رویدادهای بزرگ جهانی، نقش ثروتمندان تازه به دوران رسیده و ظهور طبقه ی متوسط جدید پرداخته و به دلایل اصلی جا به جایی فقرا به حومه ها و آن سوی مرزهای شهری و به بررسی پروژه های شهری در سراسر جهان می پردازد. از جمله استفاده مجدد از فضاهای صنعتی قدیمی، سبزسازی شهرها و امنیتی شدن فضاهای عمومی را مورد کنکاش قرار می دهد. اتکای کتاب بر اقتصاد سیاسی، تحلیل فرهنگی- سیاسی و رویکردهای جغرافیای شهری است تا از این رهگذر، ماهیت چندوجهی این فرایند و جلوه جهانی آن را به تصویر بکشد.

در فصل اول کتاب او به شهر و جهانی شدن ان و به سلسله مراتب جهانی شهرها در سه رده الفا، بتا و گاما که پیترتیلور و جاناتان بیوراستوگ و همکارانشان تقسیم بندی کرده اند، اشاره دارد ولی تهران را در لیست جدول «سیاه چاله ها با درجه ریسک بالا» دسته بندی کرده است. جمعیت بیش از ۳ میلیون، عدم قرارگیری در دسته بندی ها به عنوان یکی از جهان شهرها طبق شاخص جهانی شدن و جهان شهرها و عدم به اشتراک گذاری قلمرو ملی با یکی از جهان شهرها را از مشخصه های سیاه چاله های عنوان کرده است (ص۳۰).

نابرابری‌های فضایی به اعتقاد رنه شورت از طریق تسخیر فضا در جهان تحت تأثیر بازار سرمایه و نخبگان قدرت، اعیان سازی, سیاست گذاری‌های سرزمینی، منطقه‌ای و شهری در حال فزونی است. افزایش سرمایه‌گذاری در حوزه زمین، ساختمان و تغییر جمعیت شهر مرکزی شاهدی است بر این که محیط های ساخته شده تنها یکی از اشکال انباشت سرمایه در شهرهای معاصر بوده ( ص ۹۵)  که به جابجایی و نابرابری گسترده در شهرها دامن می زند.  بدین جهت با ارائه مصداق‌ها و نمونه‌های مختلف، مهر تأییدی بر ایده خود در زمینه نابرابری شهری ‌می‌زند و معتقد است این اقدامات باعث راندن فقرا و بازساخت افراطی فضای شهری ‌شده است.

او ساخت شهر مدرن را حکایت انباشت «ایجاد» و «جابه جایی» می داند (ص۴۷) و تخلیه های اجباری و جابجایی های متمرکز را شکل کلاسیکی از اعیان نشینی بر می شمارد که با افزایش تقاضا برای سکونت گروهای کم درامد در ارتباط است و باعث آوارگی فقیرنشینان و به حاشیه راندن انها به اطراف شهرها می شود (ص۷۷) و سبب آن می شود تا  بی خانمانها از نگاه عموم ناپدید شوند(ص۴۲). همچنانکه حاشیه نشینی را نیز به لحاظ اقتصادی در بهترین شرایط نوعی «کدبندی اجتماعی» و در بدتریت حالت «تهدیدی اجتماعی» در جوامع شهری می داند (ص۱۲۰). او معتقد است که فقر و نابرابری طی نیم‌قرن اخیر در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، محیطزیستی وضعیت بسیار حادی به خود گرفته است که تجلی فضایی آن در کلانشهرهای بزرگ بیش از دیگر سکونتگاه‌ها است. امروزه شهرنشینی جهانی به بیش از ۵۴٫۵ درصد رسیده و آینده زیست بشر نیز به شهرها گره‌خورده است و انتظار میرود که نابرابری فضایی در برخورداری از فرصت‌های شهری، روزبه‌روز بیشتر و نمایان‌تر شوند.

از مشخصه های شهرگرایی معاصر به اعتقاد رنه شورت جابجایی است. اصرار به تجمع از طریق سلب مالکیت ( ص ۶۵) و تخلیه های اجباری بخشی از الگوی جابجایی محله های فقیرنشین در شهرهاست ( ص ۷۶). اشاره او به خرید زمین ۳۷ هکتاری از صاحبان خانه های کم درامد درشهر کلو نیولندن[۱] برای احداث شعبه جدیدی برای شرکت بزرگ دارویی فایزر توسط دولت از نمونه هایی است که نشان دهنده ان است که این خرید در پی اهداف عمومی نظیر احداث پارک و مدرسه نبود ( ص ۵۸).  او به «جنون توسعه» (ص ۹۵) که عموتا سوداگرانه می نامد و به ساخت شهرهای مدرن و ابرپروژه ها در شهرهای جهان و به پیمانکاران و سازندگان به عنوان رهبران ارکستر تحول محیط های ساخته شده (ص ۱۰۳)  به خصوص در چین و کره  اشاره می کند که بر اثر جابجایی و تخریب خانه ها و محله های فقیر نشین شهرها  صورت می گیرد.  او معتقد است که جابجایی با سرمایه گذاری سرمایه، عدم سرمایه گذاری و همچنین اقدامات حکومت شهر در ارتباط است.(ص۵۱).  انجا که می گوید : پروژه ساخت دوباره شهر و ایده تیشه زدن به شهر از طریق تخریب نواحی قدیمی و در سراسر جهان توسط دولت های اقتدارگرا ادامه دارد که در آنها مشارکت عمومی با محدویت هایی مواجه است و همچنین حقوق مالکیت فردی در پروژه های بزرگ توسعه شهری نادیده گرفته می شود(ص۵۹).

از منظری دیگر باید گفت اگرچه نابرابری شهری از زمان پیدایش شهرها وجود داشته است اما با افزایش تعداد شهرها،  میل به شهرنشینی و مهاجرت روستیاییان به شهرها به خصوص پس از انقلاب صنعتی، شاهد ظهور بیشتر آن بعد از عصر انتقال از مدرنیسم به پست‌مدرنیسم می باشیم. البته تلاش مضاعف بهره‌برداران، صاحبان ایده و قدرت برای استقرار فرا پست‌مدرنیسم نیز به این امر شتاب داد. زمانی که شهر به تعبیر دیوید هاروی در فرآیند شهری شدن سرمایه از طریق تسلط بر فضا، تولید هرچه بیشتر فضا و عرصه‌ها برای تولید ثروت و انباشت سرمایه قرار می گیرد و انسان به عنوان مهم‌ترین ابزار در خدمت سودآوری از فضاهای شهری برآمد و بدون شک نابرابری در شهرها بیشتر پدیدار می شوند.

او به قدرت و نقش سرمایه از آن جهت اشاره می کند که به اعتقاد وی در پس بازساخت شهری،  جابجایی و افزایش نابرابری ها «صندوق های بزرگ سرمایه اند» و سرمایه بیش از آنکه به نیازهای شهرها پاسخ دهد بیشتر به تقاضاها واکنش نشان می دهد. در نتیجه نیروهای پیشران بازساخت شهر، تقاضای بازار است و نه نیازهای اجتماعی (ص۱۰۸). برای مثال او به رانده شدن بیش از یک میلیون نفر از شهر دهلی در اغاز دهه ی نخست قرن بیستم اشاره دارد که زمینهای آنها برای پروژه های بازتوسعه شخصی استفاده شد( ص۱۵۴) یا به خرید ۱۳۳ میلیارد دلار ملک به صورت نقدی در سال ۲۰۱۵ توسط ثروتمندان در لندن خریداری شد اشاره می کند (ص۱۷۲).

با توجه به وجود بیش از ۲۰ میلیون نفر از ساکنان شهرهای ایران که در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی می کنند و عطش زیادی که در مدیران شهری در چند دهه اخیر برای ساخت ابرپروژه ها، بازسازی و نوسازی یا به عبارتی اعیان سازی در شهرهای ما همانند خیلی از شهرهای دیگر وجود دارد، لذا تجربیات علمی و جهانی نویسنده  این کتاب بنا به ماهیت موضوعی خود می‌تواند راهنمای جامعی درزمینه شناخت و درک صحیح تری از مسائل نابرابری و فقر شهری باشد و مورد استفاده مدیران و دانش پژوهانی قرار بگیرد که به هر نحوی دغدغه مسائل شهری و منطقه‌ای را دارند و به طور خاص برای پژوهشگرانی که به مطالعات شهری، جغرافیای اقتصادی، اقتصاد شهری، جامعه‌شناسی شهری، برنامه‌ریزی شهری و جهانی شدن علاقه دارند، بسیار سودمند و توصیه می شود.

[۱]  Kelo v. City of New London

معینی
smmoeini@gmail.com
سلام، به عابر-شهر خوش آمدید. اینجا وبگاه شخصی سید محمد مهدی معینی فارغ التحصیل دکترای شهرسازی با گرایش برنامه ریزی شهری از دانشگاه نیوکاسل-انگلستان است. تحصیل و زندگی در شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی همراه با بیش از 20سال سابقه کار اجرایی و پژوهشی در مدیریت شهر تهران تجربه ای بس گرانقدر است که امیدوارم بتوانم از این طریق حاصل آنرا به دیگران انتقال دهم.